بر بنده ی فراموشکار و گناهکارت، چه مهربان و دلنشین خدایی می کنی. بر او که به سوی تو باز می گردد و بر «گناه» خویش معترف است، چه وسیع و گسترده آغوش می گشایی و بر حضور و بخشایشش پیش قدم می شوی... و جز این امید، چه چیز می تواند آن ناتوانِ آشفته ی گریزپای را بر درگاه رحمتت بنشاند؟...
پ.ن.1: چه دل انگیز و نابند، آنانی که از صبغة الله بر روشن ضمیرشان نقش بسته است...
پ.ن.2: به بخشایش و بزرگواری هم که باشد برگونه ی «او» عمل کردی و راهی را شرمگین...