شمه ای از بوی حضور «تو»، به جهان رخت نو می پوشاند و بس... اگر گیاهی می روید و غنچه ای می شکوفد و سبزه ای قد راست می کند و چشمان ابری آسمان می بارد، به اذن و اعتبار همان نفحه ی مسیحایی ست. نامت، یادت، حضور غایب از نظرت، باعث زندگی و جنبش عالم و آدم است... آنکه آبروی بهار است، تویی. و در این میانه چشم دل، از همیشه منتظرتر...