قلم پا به پای دل نمی آید... در نوشتن آنچه که بر دل گذشته است، طاقت ندارد...
گفته بودی آتش دستهایم را در حریم حرم امن باب الحسین(ع)، به خنکای آرام ضریح نمناکش بسپارم و شیون کنان در بین الحرمین تا حرم ارباب بی کفن هروله کنم...
اما...
تا دست بر ضریح گذاشتم، همه ی جانم سوخت...
پ.ن. در نجف و کربلا دعاگوی دوستان بودم...