آمده است که بسوزانی... و آماده است... با سوزاننده ترین آتش... با اشد حرارت و سوزشی که می دانی... با سخت ترین آتشی که می شناسی... از اول تا به آخر را... همه را... ذره ذره اش را... کم و زیاد و صغیره و کبیره اش را... نه این پوست بی طاقت و تن نحیف درد ناکشیده را!! نه این بدن نازک و ضعیف را!!.. و نه این روح خسته و در بند و آشفته را... می دانی که تاب نمی آورد این همه عذاب و عقاب و عتاب را... این دوری و سختی و مشقت را برای تنها و تنها یک چیز، به جان می خرد... این که بسوزانی... بار سنگین جرمها و گناهانش را... که او را از تو رانده است... آمده است که او را در مهاد امن و امان خودت بگیری..