شب دهم، مظهر جود و کرمت را نشان عالم می دهی و به آن مباهات می کنی... سومین «محمد(ص)» آل محمد(ص) را زینت بخش کائنات می کنی و شور و سرور خانه ی سومین «علی(ع)» آل محمد(ص) را به اوج می رسانی... همه ی عالم را برای نیم نگاهی از جود و کرم، حواله ی این بارگاه می کنی...
مولای من علی بن موسی الرضا (ع)!
می دانی که تنها و تنها مقیم در همین خانه ام... و این بار هم با چشمانی امیدوار بر این درگاه ایستاده ام...
مولا! پدر به نام پسر که می رسد، دستهای نیازمند و مشتاق را رد نمی کند...
...
...
...
به شب سیزدهم که نزدیک می شویم، اندک اندک جلوه ی تمامی ذاتت را عیان می کنی... نورٌ عَلی نور را تفسیر می کنی... احسن الخالقین بودنت را می نمایی... اولین «علی(ع)» تمام آفرینش را در خانه ی خاص خودت بر زمان و مکان عرضه می کنی...
مولای من!
در وصف تو، مولود یگانه ی عالم، نوشتن کار این دل و قلم و زبان نیست...من چه بگویم که وصف ترا حضرت رب الارباب، در همان «نام» بلند و اعلایت به تمامی نگاشته است...