تمام وجود، چشم انتظار روزهای نیامده است. به روز شمار می مانَد. هر برگ از تقویم که ورق می خورد، چشم انتظاری و مراقبه اش بیشتر می شود...
منتظر روزی است که بیایی... و به خیمه گاه بیاید و در کنارت زانو بزند و آهسته راز این همه سال های سختی و رنج را در گوشَت نجوا کند... و آنقدر عاشقانه برایت حکایت کند، تا طوفان وجودش در اقیانوس آرام چشمهای زلال تو حل شود...