سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که بى دانستن فقه به بازرگانى پرداخت خود را در ورطه ربا انداخت . [نهج البلاغه]

سه شنبه 85/10/26 ::: 3:8 عصر



به مهمانیم خواندی. من سرآسیمه آمدم... با تمام وجود آمدم. و چه میزبانی بودی... آمدم تا بر آستان رفیعت بوسه زنم و خاک پای مهمانانت را توتیای این چشم بارانی زمستان زده کنم... بهار حقیقی چشم بی روشنای این روزها، تویی... هنوز دل در مشبّک های ضریح خورشیدیت، پرپر می زند... دل را بر آستانه درگاهت، بر پنجره ی روبروی نگاه مهربان و رئوفت، دخیل می بندم... پناهش ده... 

 




حوریب و () حرف دل موضوع: به «نگار»



تبرک


بِسم الله الرَحمن الرّحیم


اَلّلهمَّ صَلِّ عَلی الصّدیقة فاطمَةَ الزّکیة حَبیبةَ حَبیبکَ وَ اُمّ اَحبائِکَ و اَصفیائِکَ الّتی انتَجَبتَها و فَضَّلتَها و اَختَرتَها عَلی نِساءِ العالمین. الّلهمَّ کُن ِ الطالبَ لَهَا ممَّن ظَلَمَها و اَستَخفَّ بِحَقّها و کُن ِ الثائِرَ الّلهمَّ بدَم ِ اولادها. الّلهمَّ و کَما جَعَلتَها اُمَّ اَئِمَةِ الهدی و حَلیلَةَ صاحِبِ الّلواء و الکَریمَةَ عندَ المَلِآء الاعلی فَصَلِّ علیها و عَلی اُمِّها صَلوةً تُکرِمُ بها وَجهَ ابیها محمَّدٍ صلّی الله علیه و آله و تُقرُّ بها اَعیُنَ ذُرّیّتَها و اَبلِغهُم عنّا فی هذه الساعُةِ اَفضَلَ التّحیّةِ و السَلام...




نشان


مهمانی - حوریب






آگاهی



 

عبور



نوا