سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت را بگیرید؛ حتی از مشرکان . [امام علی علیه السلام]

سه شنبه 89/9/23 ::: 7:40 عصر



اعجاز وجودش چه ها می کند! هر که نداند، شوم بختان کوفی می دانند که «او» معجزه ی سه امام معصوم و نور چشم امامت و جان پناه ولایت و وارد در دایره ی عصمت فاطمی است. آرامش حریم حرم آل اللّهی، به اعتبار گوشه ی نگاه علوی اوست. قوام سپاه ثاراللّهی، بسته ی علمداری اوست و کیست که نداند مقام سقایة الحاجّ حاجیان هاشمی از کوی منی برگشته، و عمارة المسجد الحرام خیمه گاه کربلای حسینی فقط و فقط از آن اوست... و این چنین شد که در کربلا هم صفا و مروه و مسعی و حرم و زمزم آفریده شد... ماه وجودش به جمال و کمال، بدر کامل است... میقات طواف و هروله و لبیک و قربانی در حریم کبریایی و رحمانی کرب و بلا را، رأس به خون نشسته ی منشق شده ی «قمر بنی هاشم» معلوم می کند...


پ.ن. شب چهارشنبه و امام عصر و نام عموی نازنین و حوریب... الوعده وفا، مولا!




حوریب و () حرف دل موضوع: گاه نگار




دوشنبه 89/9/15 ::: 8:36 عصر



این قافله رسیده که مهمانی اش کنند
رفع ملال این ره طولانی اش کنند

وقت است کوفیان که به آمین بیشتر
قرآن گرفته، آیینه گردانی اش کنند

او را نوشته اند بیا تا که صبح و شام
در کوفه طوف طلعت نورانی اش کنند

زینب  ز راه آمده، اما نیامدند
زن های کوفه تا که گُل افشانی اش کنند

باید به مقدمش همه قربانی آورند
نه این که تشنه باشد و قربانی اش کنند

در آسمان دور  و برش پرسه می زنند
آن سنگ ها، که سجده به پیشانی اش کنند

آنان که نان سفره شان بغض مرتضی ست
انکار آیه های مسلمانی اش کنند

ای ساربان آهسته ران... 


کم کم غروب می رسد و فکر سبقتند
تا جا به روی سینه ی قرآنی اش کنند

با دست های خونی خود، دست می دهند
وقتی به روی نی، سر روحانی اش کنند

آن دور تر به قاب نگاه کبوتری
با نعل های تازه، بیابانی اش کنند

دزدان گوشواره و معجر چه بی حیا
آتش نثار خیمه سلطانی اش کنند

ناموس کبریا و نگاه حرامیان...
خنده به  حال بی سر  و سامانی اش کنند

بی رحم ها! چرا دگر انگشت می بُرند
تاراج اگر نگین سلیمانی اش کنند

اینجاست کربلا که در آغوش رمل ها
 خون گریه مهر و ماه، به عریانی اش کنند...


پ.ن.1 بِسمِ الله و بِاذنِ الله...
پ.ن.2 شعر از
ایشان به امانت گرفته شده است.
پ.ن.3 به قول اهل دلی، این شعر به نوعی روضه های هر یازده شب ماه محرم را در بر دارد؛ به سبک و سیاق « وَ لَیالٍ عَشر...». هر بیتش دردی دارد، در پس دردی دیگر... زخمی از پی زخمی...




حوریب و () حرف دل موضوع: گاه نگار




سه شنبه 89/8/25 ::: 1:53 عصر



نمی شناسدت. که همه ی سرگردانی و بدبختی و بی چارگی اش هم، از همین نشناختن است. نمی شناسدت. که این همه فراموشی و نسیان و ناشکری و خودخواهی و غرورش هم، از همین نشناختن است. نمی شناسدت. که اگر می شناخت، سالها پیش از این خویش را به دامان کبریایی تو می آویخت و اکنون با دست های خالی و آبروی نداشته، شرمنده ی بارگاه ربوبی تو نمی شد. نمی شناسدت. که شناختنت در حد افکار و اوهامش نیست. که بس نیازمند چون «حسین» (ع)است. که بیاید و دست دل را بگیرد و در پای مکتب «عرفه» اش بنشاند. که برایش بگوید. که شاید به قدر نمی از یَم خروشان «عرفه» را بر تار و پود وجودش نقش کند...
نمی شناسدت...
که اگر بشناسد، تسلیم و قربانی شدن را می پذیرد...




حوریب و () حرف دل موضوع: گاه نگار




سه شنبه 89/8/11 ::: 11:26 عصر



حضور بی واسطه ات، بیشتر در روزهای بارانی دل رقم می خورد. گویا «تو» نیز، دل بارانی را بیشتر دوست می داری و زیباتر آنکه بی خبر به عمارت دل سر می کشی. این که «تو» باشی و دل باشد و باران هم ببارد، شیرین ترین ترکیب جاودانه ی دلخواه را رقم می زند. تا آنجا که پا به پای بارش «تو» و باران، دل هم آسمانی می شود و پر از اشتیاق باریدن و شور رفتن و شوق راهی شدن...

 





حوریب و () حرف دل موضوع: به «نگار»




دوشنبه 89/7/26 ::: 11:53 عصر



«دل»، برای آغاز روزهایش، منتظر خورشید نیست. منتظر درخشش شعاع آفتاب نیست. در انتظار طلوع و غروب نیست. چه آن که خود می داند، خورشید آسمان بی اذن «تو» از جایگه ش بر نمی خیزد. چه آن که می داند، جهانی به گوشه ی چشمی از نگاه رئوف و کریمانه ات، زیر و رو می شود... کن فیکون می شود...
دلی که با پنجه ی آفتاب نگاه مهربان تو، بیدار می شود؛ به خواب نمی رود.
دلی که بسته ی عنایت و عطای بی کران توست، گم نمی شود... فقیر و محتاج نمی شود.
دلی که به دست توست، بسته ی آفتاب و خورشید و زمان و مکان و مجاز و استعاره نمی شود.
دلی که وقف توست، خودِ خورشید می شود...
تا ابد ضمانت می شود...

 





حوریب و () حرف دل موضوع: گاه نگار



تبرک


بِسم الله الرَحمن الرّحیم


اَلّلهمَّ صَلِّ عَلی الصّدیقة فاطمَةَ الزّکیة حَبیبةَ حَبیبکَ وَ اُمّ اَحبائِکَ و اَصفیائِکَ الّتی انتَجَبتَها و فَضَّلتَها و اَختَرتَها عَلی نِساءِ العالمین. الّلهمَّ کُن ِ الطالبَ لَهَا ممَّن ظَلَمَها و اَستَخفَّ بِحَقّها و کُن ِ الثائِرَ الّلهمَّ بدَم ِ اولادها. الّلهمَّ و کَما جَعَلتَها اُمَّ اَئِمَةِ الهدی و حَلیلَةَ صاحِبِ الّلواء و الکَریمَةَ عندَ المَلِآء الاعلی فَصَلِّ علیها و عَلی اُمِّها صَلوةً تُکرِمُ بها وَجهَ ابیها محمَّدٍ صلّی الله علیه و آله و تُقرُّ بها اَعیُنَ ذُرّیّتَها و اَبلِغهُم عنّا فی هذه الساعُةِ اَفضَلَ التّحیّةِ و السَلام...




نشان


پاییز 89 - حوریب






آگاهی



 

عبور



نوا