آن قدر منتظر باشد و نیایی...
آن قدر در دلش برای آمدنت خدا خدا کرده باشد و نیامده باشی...
آن قدر در خیالش به هر که رسیده، تو را جستجو کرده و باز هم اثری ندیده باشد...
آن قدر در نهان و آشکارش، در ضمیر دلش، در سر درونش، در حقیقت وجودش با تو مأنوس شده و در ژرفای اقیانوس دعا برایت مرده باشد و باز هم سکوت قسمتش باشد...
دیگر این دل چه عیدی دارد؟!
عید بدون «تو»، عید بدون «صاحب»، خودت بگو؛ مبارک است؟!
پ.ن: شب چهارشنبه و عید فطر و «تو» و دل و طلب عیدی... بسم الله...
دل، همین جا، همین گوشه ی معروف، زیر پای پدر نازنین و کنار حرم و ضریح «تو» جا مانده. همان گوشه ای که - حتی اگر لیلاترین باشی - مجنونت می کند... بی اختیارت می کند... همان جاست که مست عصاره ی وجود نبی (ص) و علی (ص) و مادر و حسن (ع) و حتی حسین (ع) می شوی. تو، علی اکبر (ع)- علی اکبر لیلا- نه! علی اکبر اهل حرم... سلاله ی تمام خوبی هایی... خلاصه ی پنج تن آل عبایی...
پ.ن.1 شب هشتم محرم، سخت ترین شب های زندگی است؛ وقتی روضه خوان می خواند «جوانان بنی هاشم بیایید... علی را بر در خیمه رسانید»...
پ.ن.2 علی! عَلَی الدُّنیا بَعدَکَ العَفا...
آخر الزمان است... روزهای سختِ وعده شده... که هر کس به گونه ای در غربال امتحان و درد می افتد و در کام سنگ محک، عیار خلوصش آشکار می گردد و آن کس که مدعی تر؛ ابتلایش سخت تر و سنگین تر و لاجرم بر لبه ی تیغ تیز تردید بریدن و در تاریکی شک و شبهه ماندن و در درّه های عمیق سقط افتادنش بیشتر... گاه حتی «دل» نمی فهمد که چگونه در کوره ی این آزمایشات در حال سوختن و نابودی است. همه ی این ها هست و «دل» نیز می بیند که سخت تر از سخت است و سنگین تر از سنگین...
امّا... دلی که بر ضریح بلند بالای علوی نسب «تو»- دلدار همیشه ی دل- بسته شده، دلی که در میعادگاه خونین حرمت به لجّه ی اشک نشسته و التماست کرده، دلی که بر حرمت حریمت دست توسل زده و در طوفان بی امان و لاینقطع حوادث بر رکاب پایمردی ات، چونان حبل المتین چنگ زده؛ حکایت دیگری دارد...
این دل - در شب چهارشنبه ی فراق موعود و شب میلادت- خود را در ظل حمایت تو بیمه کرده و بر این مدعایش برایت شاهدی محکم آورده...
« دل قوی دار! که دلدار جهان عبّاس است »
پ.ن.1 عموی من باغ گل علقمه است... عموی «سادات» بنی فاطمه است...
پ.ن.2 دست مددکارت را به وضوح دیدم. منت دار لطف های بی کرانه ات هستم. حقّاً که سقایی و سیرابم کردی عمو...