سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در پى جنازه‏اى مى‏رفت ، شنید مردى مى‏خندد فرمود : ] گویا مرگ را در دنیا بر جز ما نوشته‏اند ، و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته‏اند ، و گویى آنچه از مردگان مى‏بینیم مسافرانند که به زودى نزد ما باز مى‏آیند ، و آنان را در گورهاشان جاى مى‏دهیم و میراثشان را مى‏خوریم ، پندارى ما از پس آنان جاودان به سر مى‏بریم . سپس پند هر پند و پند دهنده را فراموش مى‏کنیم و نشانه قهر بلا و آفت مى‏شویم . [نهج البلاغه]

سه شنبه 86/10/25 ::: 12:0 صبح



در میان ترکیب خون و مشک آب و دست و بازو و چشم و تیر و نیزه و شمشیر و عمود آهنین، یکه و تنها در پی علمدار بلند قامت لشکر می گردد. خمیده می نماید. سردار مودب و رشید سپاه، بعد از سالهای سال انتظار، با اذن «مادر»، «برادر» خطابش کرده؛ و او سراسیمه برای دیدار آخرین ِ ماه، بر آسمان خون گرفته و تار علقمه، می شتابد.
...
وای من!
شق القمر را که شنیده ای؟!
گاهی که ماه شکافت...
اما دیده ای که مهر، پروانه وار گرد شمع وجود «ماه» بگردد؟!...
دیده ای که ماهِ شکافته، بر دامان مهر بیارامد و با او یکی شود؟!...
دیده ای که خورشید، هلالی شود؟!...

 

خمیده آمدم اینجا ، خمیده تر شده ام


پ.ن. مثل همیشه، همه ی گریه ها و مرثیه هایم به «تو» ختم می شود... همه ی اشکها و دلگویه هایم نذر تو می شود... دستهایم را با دستهای آسمانی ات دریاب!




حوریب و () حرف دل موضوع: گاه نگار



تبرک


بِسم الله الرَحمن الرّحیم


اَلّلهمَّ صَلِّ عَلی الصّدیقة فاطمَةَ الزّکیة حَبیبةَ حَبیبکَ وَ اُمّ اَحبائِکَ و اَصفیائِکَ الّتی انتَجَبتَها و فَضَّلتَها و اَختَرتَها عَلی نِساءِ العالمین. الّلهمَّ کُن ِ الطالبَ لَهَا ممَّن ظَلَمَها و اَستَخفَّ بِحَقّها و کُن ِ الثائِرَ الّلهمَّ بدَم ِ اولادها. الّلهمَّ و کَما جَعَلتَها اُمَّ اَئِمَةِ الهدی و حَلیلَةَ صاحِبِ الّلواء و الکَریمَةَ عندَ المَلِآء الاعلی فَصَلِّ علیها و عَلی اُمِّها صَلوةً تُکرِمُ بها وَجهَ ابیها محمَّدٍ صلّی الله علیه و آله و تُقرُّ بها اَعیُنَ ذُرّیّتَها و اَبلِغهُم عنّا فی هذه الساعُةِ اَفضَلَ التّحیّةِ و السَلام...




نشان


شقّ القمر - حوریب






آگاهی



 

عبور



نوا