• وبلاگ : حوريب
  • يادداشت : لبيك
  • نظرات : 3 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سلاله 

    عرفات عشق‌بازان سر كوي يار باشد
    به طواف كعبه زين در نروم كه عار باشد
    چو سري بر آستانش ز سر صفا نهادي،
    به صفا و مروه اي دل! دگرت چه كار باشد
    قدمي ز خود برون نه، به رياض عشق، كاينجا
    نه صداع نفخة گل، نه جفاي خار باشد
    به معارج «اناالحق» نرسي ز پاي منبر
    كه سري شناسد اين س‍ِر‌ّ، كه سزاي «دار» باشد
    -------------------------------------

    اي قوم به حج رفته، كجاييد؟ كجاييد؟
    معشوق همين‌جاست، بياييد! بياييد!
    معشوق تو همساية ديوار به ديوار
    در باديه سرگشته شما بهر چراييد!
    گر صورت بي‌صورت معشوق ببينيد،
    هم خواجه و هم خانه و هم كعبه شماييد!
    ده بار از آن راه بدان خانه برفتيد
    يك بار از اين خانه برين بام برآييد!
    آن خانه لطيفست نشان‍ْهاش بگوييد
    از خواجة آن خانه نشاني بنماييد