اللهم رب شهر رمضانالذي انزلت فيه القران ….
خسته اي؟!نازنينم!خسته ام واژه زيبايي نيست.خستگي عشق نمي داند چيست.نيمه شب چشم اگر در هوس خواب نهد پلک به هم، خفته بيچاره و بي شک ، دلش از عشق تهي ست.شيشه خواب شکنسنگ بر پنجره خسته بزنپر پرواز گشايدر همان ثانيه هاکه همه در خواب خوشنددوست بي تاب سخن گفتن توست.نکند خواب بماني و نگيري سهمي.شيشه خواب شکنپر پرواز گشايپر پرواز گشايپر پرواز گشاي ….
ماه مهماني خدا مبارک
سلام
طاعات قبول
براي ما هم طلب مغفرت كنيد
(لينكي كه با اين كامنته آدرس وبلاگ جديده. البته لهو و لعبي (!)هست و خبري از آقا مهدي توش نيست.)
بانو جان
خسته ام از استغفار
ولي بعد اتمامش
باز همان اش دنيا ست و
همان كاسه كوچك من ...
خسته ام بانو...
سلام.
اين حديث بخشي از حديثي قدسي است. شايد همين باشد...
رمضان آمد و آهسته صدا كرد مرامستعد سفـــر شهر خدا كرد مرااز گلستان كرم طرفه نسيـمي بوزيدكه سراپاي پر از عطر و صفا كرد مرانازم آن دوست كه با لطف سليماني خويشپــــله از سلسـله ديـــو دعــا كـــــرد مـــرافيض روحالقدسم كرد رها از ظلماتهمرهـي تا به لـب آب بقـا كرد مـرامن نبودم بجز از جاهل گم كرده رهيلايـــق مكتب فخــر النجبا كـــرد مـــرادر شگفتم ز كرامات و خطاپوشي اومن خطا كردم و او مهر و وفا كرد مرادست از دامن اين پيك مبـارك نكشمكه به مهماني آن دوست ندا كرد مرا
در كوي نيكنامان ما را گذر ندادند
گر تو نميپسندي تغيير ده قضا را
طرح تدبر در قران
وقت كردي بيا
http://www.chellehneshinan.parsiblog.com/
باسمك يا الله.
وَ إن أخَذتَني بِذنوبي أخَذتُكَ بمغفرتك
در سوره نصر كه سوره اي شادي بخش است و خبر از پيروزي مي دهد، در انتها مي آيد: واستغفره انه كان توابا
چرا پس از پيروزي هم بايد استغفار كرد؟
انگار استغفار يك جور خودشكستن است كه بگيم خدايا غلط كرديم،از اينكه بنده تو از خودش چيزي داشته باشد.
( از سخنراني هاي آقاي پناهيان)
ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخاسرين
هيچ معصيت از جهل عظيمتر نيست . (کيمياي سعادت ). هيچکس از معصيت معصوم نيست . (کيمياي سعادت ). آن معصيت وي در کار ما کن و به فضل خود او را بيامرز. (کشف الاسرار ميبدي ج 2 ص 530).اي گشته به نور معرفت ناظر خويش آشفته مکن به معصيت خاطر خويش .
بابت استغفارهايم نيز استغفار مي كنم كه :
معصيت را خنده مي آيد ز استغفار ما