مي داني تمام درد اين جاي تاريخ است شايد؛
«بيعت با علي مصافحه اي ساده نبود... مصافحه با همه ي رنج ها و دردهايي بود كه براي ايستادن پشت سر اين واژه ي سه حرفي بايد كشيد... ايستادن پشت سر واژه اي سه حرفي كه در حق، سخت گير بود ...» و افسوس كه امروز همه چيز آسان شده است؛ اين روزها «علي مولاست» تكه كلامي معمولي و راحت است... خوش به حال گل همه ي معشوقه هاي عالم كه خودش گل ترين و باوفاترين عاشق دنيا بود ... و راستي بميرم براي دل علي اين مرد تا هميشه ي تاريخ تنها!
چقدر حرف زدم ... بس كه اين نوشته ي قشنگ كامل بود به يقين!
و اما يك نكته براي خودتان تنها:
اگر من وبلاگ پارسي بلاگي داشتم حتمن عكسي را كه براي خودم انتخاب مي كردم تصويري از نمايشگاه كتاب بود كه شما خوب مي دانيد چرا و اصلن تمام سرش در همين است ديگر!
دعا گو هستيم هم چنان حضرت دوست!